۱-تحليل اصول ۲-تعيين اهداف (تعيين مرز بين اهداف) ۳-تنظيم فهرست اهداف مربوط به برنامهريزي (اهداف برنامه) ۳برنامه ريزي طراحي (طراحي سيستم و ملحقات) مانند اصول اجرائي، جزئيات برنامهريزي (تنظيم دقيق مرحله به مرحله) رعايت مقررات و شرايط برنامهريزي شهري، فرم عملکرد، تکنولوژي، فيزيک محيطي، انرژي، اقتصاد، زيست شناسي و بوم شناسي.
کار اصلي معمار به روشني در اين عبارت تعريف شده است براين اساس وظيفه معمار ادغام اهداف و خواستههاي متفاوتي است که ساختمان براساس آنها شناخته ميشود و نيز پيشنهاد راهحلي که با ابزار معماري موجود قابل اجراء باشد براي هر مسئله در ساختمان يک راه حل پيشبيني ميشود، بدين معني که هر ساختمان بتواند اهداف، خواستهها و ايدههاي اصلي را در تماميت فرم خود منعکس نمايد. يکي از اهداف اصلي اين بررسي، تشريح نمونههايي از پياده کردن هدف براي طراحهاي آينده و تعريف اين اهداف در واقعيت اجرايي مطابق با سيستمهاي مختلف طراحي و سبکهاي معين است تحليلهايي اين چنين به ندرت يافت ميشود.
تعريف يک نوع خاص معماري براساس فهرست اهداف طراحي و برنامهريزي مرتبط HoAi و با توجه به اطلاعات (ترسيمات قدم به قدم) (HoAi) صورت گرفته است. چنين نمونههايي ميتواند پايه و محرکي براي استخراج مفاهيم مختلف برنامهريزي جديد باشد. براي نشان دادن تنوع و گوناگوني معماري معاصر و جنبشها و شيوههاي اصلي آن نمونههايي در محدوده معماري مدرن انتخاب شده است در معماري معاصر آغاز دهه ۱۹۷۰ به علت رخدادها و پيش رقتهاي ذيل به عنوان نقطه عطفي محسوب ميگردد.
۱در شروع اين دهه مباحث نظري معماري توسط روبرت ونتوري در کتاب «پيچيدگي و تناقص در معماري» و به همراه دنيس اسکات براون در کتاب «يادگيري از لاس وگاس» خلاصه و بازنگري شد در اين فرايند مبنايي براي معماري به ظاهر جديد سمبوليزم کشف شد که معماري را حامل تصورات و تعابير قابل ارتباط ميسازد.
مؤلفين بر اين عقيدهاند که فرم و معني معماري را نبايد صرفاً با مفاهيم تجريدي هنري مانند کيفيت و اصليت بلکه با تصاوير و علائمي معمولي که هرکس بتواند آنها رابفهمد ارزيابي نمود. حتي اگر از نظر زيبائي شناسي از جاي ديرگي اقتباس يا کپي شده باشد. مانند فرودگاه لاسوگاس که صريحاً به عنوان نمونه ذکر شده است.
در اين ارتباط تنها فونکسيوناليستها نبودند که خود را در معرض دفاع و تئوري معماري سمبوليک ميديدند. ۲طبق نظر لکوتز دومين نشانه اين نقطه عطف کشفي است که در چند سال اخير حاصل شد. ما بايد تمام ساختمانهاي جديد را تا حدودي زياد مرتبط با محيط آنها بدانيم زيرا معماري، بوم شناسي است! اطمينان بيش از حد معماري مدرن تا آنجا پيش رفت که بخش اعظمي از تأثيرش روي محيط اطراف ناديده گرفته شد.
حرکت به سمت حفظ بناهاي تاريخي، گوياي مشارکتي گسترده در اين تغيير نگرش است مفهوم ساختمانهاي هماهنگ يا کامل که توسط حميزامترلينگ در بازسازي شهر بيان شد سئوالي را براي کل معماري فونکسيونل مطرح کرد. ۳چارلز جنکز در کتاب زبان معماري پست مدرن به صورتي واضح پيش رفت معماري مدرن را بررسي ميکند
وي به شکل زيبايي مرگ معماري مردن را تحليل کرده سپس قالمي براي گزينش معماري «پست مدرن» فراهم ميکند. جنکز از حرکت کنوني به سمت درهم و برهمي و التقاطگري دفاع ميکند و نتيجه ميگيرد اين حرکت نوعي از معماري را گسترش ميدهد که با سبکهاي هشتاد سال پيش نئوکوتين آن ونتوادوارد در انگلستان شباهت دارد به نظر او اين التقاط گري راديکال برخلاف معماري مدرن چند بيناني است. چنين اعتراض مصممي به معماري مدرن و تمايل نسبت به ائتلاف سبکها پيش از اين سابقه نداشت ۴ علاوه بر تغيير در درون معماري مدرن آغاز دهه ۱۹۷۰ از نظر يک رويداد بيروني قابل توجه است که به همان نسبت در نقطه عطف بودن آن مؤثر است.
ايدهها و مفاهيم گونهاي معماري نو و آرمانگرا براي ساختمانهاي جديد بار ديگر با علاقه خاصي در نقشههاي معماري پديدار شد. شهرها کاملي با اين شيوه گرافيکي هنر ارائه شدند. فريبندگي اين نوع ارائهها اين اميد را بوجود مآورد که بتوان با معماري محيط مناسبتري را فراهم کرد. پلانما، جزئيات و پرسيکتيوهايي که توسط پيتر لوک در گالري لندن به نمايش درآمد
براي فروش عرضه شد و کارهايي با نمايش گرافيکي معقول مانند ايدههايي خودگراها و کارهاي لتوراب کرير ما را متقاعد کرد که ديد معماري محدودي را به پذيريم نقشههاي هنري و با معني معماري در کانون توجه مباحثات معماري قرار گرفت. بخش تحليلي اين کتاب محدود به بحث روي اصول طراحي و واقعيتهاي معماري مورد استفاده در نمونههايي از معماري معاصر که معرفي دهه ۱۹۷۰ باشد، نيست.
تأثير مباحثات امروز بر معماري را احتمالاً مورخان در سال ۲۰۰۰ ارزيابي کردهاند به جرأت ميتوان گفت که نتيجه اين توضيحات براي نسل بعدي معماران قابل استفاده خواهد بود. اين بدين معني است که فقط در آينده ميتوان نتايج، اهداف، ايدهها و تلاش معماران امروز را به تصوير کشيد در عين حال لازم است که معماران امروز اهداف و راه حلهايي به معماران فردا تحويل دهند. اين علت تحليل نمونههايي است که توسط معماران امروز ترسيم شده است.
بدون دیدگاه